هفت روز آخر

هفت روز آخر

....
خیلی بد شروع شد
خیلی بد
با همه بدیش ولی خوب تموم شد

وقتی گفت امکان نداره...
این امکان نداره واسه من خیلی معنی داره
خیلی 
من شرمنده این کلمه شدم بارها ... اما این بار من کنارشم نه روبروش
این بار منم کنارشم .. البته اگه زندگی مهلت بده بهم 
میخواستم آروم بشه ، اما چیزی گفت که فهمیدم خیلی فرق کرده خیلی ....
دوست من ، 
هدف هر چی بزرگتر باشه ، حس میکنی آدمای بیشتری روبروتن که نزارن به هدفت برسی
اما این ذات آدماس، نه اینکه بخوان سر راه کسی باشن، تو راه بزرگتر تویی که آدمای بیشتری رو سر  راهت میبینی ... سختی راه همینه
وگرنه فرق تو با من که فقط حرف میزنم چیه ؟!!!
میدونم هزار تا دلیل داری میاری دارم میشنوم 
ولی داری تلاش میکنی....
تو داری به هر دلیلی تلاشتو میکنی و موفق میشی بالاخره ، همیشه همینه
واسه یه کار کوچیک مانع ها کمترن و واسه یه کار بزرگ بیشتر
منم همینم .. همه همینن
اما بالاخره همه چیز کنار میره 
فقط کم نیار
محکم باش
یه هدیه کوچیک فرستادم به ایمیلت
گوشش کن به عنوان یادگار
شاید زود یا دیر، دیگه همدیگه رو نبینیم
پروردگار پشت و پناهت باشه 
+1
.....................................................
خدایا با تمام وجودم شکر میکنم
میخوام سیگارمو کم کنم
منم بگم امکان نداره دوباره به خودم آسیب بزنم ...

  • هیچ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی